Didgaheno.ir | Fa | En | Login        
قسمت چهاردهم – بازرسی


25 امرداد 1393


    بازرسی

قسمت  چهاردهم 

در ابتدای پذیرش مسئولیت جدیدم به نکته کلیدی پی بردم. به این که رابطه مناسب دو جانبه ای بین بازرسی استان و شعب و حوزه ها وجود ندارد. بازرسی از یک سو بسیار سختگیرانه و تحکم آمیز  عمل می کرد و گاه و بیگاه به پرونده سازی برای تعدادی از همکاران دست می زد  و در سوی دیگر همکاران صف هم با نگاه بسیار بدبینانه ای به بازرسی می نگریستند. دل به کار  نمی دادند و جرأت تصمیم گیری که ضرورت مدیریت است را مهیا نمی ساختند. باید این مشکل و معضل حیاتی را حل می کردم. باید رابطه دو طرف را از نو تعریف می کردم تا موانع  حرکت رو به جلو برداشته شوند. چندین جلسه مشترک بین رؤسای شعب و بازرسان برگزار شدند. جداگانه جلسه خصوصی نیز با بازرسان برگزار کرده و خواسته و انتظارات را به آنان یادآور شدم.

 


واقعیت این است در هر تشکیلات و سازمانی، خصوصاً بنگاه های اقتصادی، وجود واحد بازرسی یک امر حیاتی است. آن چه سلامت سازمان را در بردارد و از تخلفات احتمالی هم پیشگیری می کند. در حقیقت کسی با ماهیت بازرسی مشکلی نداشت. اشکال اساسی در شیوه ها، روش ها و نحوه رفتارها و عملکردها بود.
برداشتم این بود بازرسی به جای پیشگیری از اشتباهات و اشکالات، اهتمامش را بر مچ گیری، پرونده سازی و تنبیه کردن استوار کرده بود. از سوی دیگر همکاران شعب نیز نسبت به بازرسی کاملاً بی اعتماد شده بودند. بی اعتماد شده بودند و تعامل و تفاهمی بین طرفین برقرار نبود. آسیب این امر بانک، همکاران و مشتریان را نشانه رفته بود.
در جلسات خصوصی با همکاران بازرس از ایشان خواستم بازو و یاور مدیریت باشند. خواستم نگرش خود  به بازرسی را بر اساس پیشگیری بنا نهند نه مچ گیری. گفتم" ...حجم کار در شعب و تنوع کار بسیار بالا است و اشتباهات سهوی امری طبیعی هستند. انتظار ما این است همکاران بازرس در این گونه موارد راهنمائی لازم را به عمل آورند و راه و مسیر درست را به همکاران در شعب نشان دهند. نشان دهند و آنان را راهنمائی و آموزش دهند. "


تأکید کردم "... باید بین تخلفات سهوی و عمدی تفکیک قائل شد، اگر فردی عمداً تخلف مالی داشت باید با او برخورد شود و متناسب با جرمش تنبیه شوند. اما اگر تخلف سهوی باشد باید به آموزش و راهنمائی اصولی روی آورد". گفتم" ... برای من جایگاه بازرسی اهمیت بسیاری دارد. ولی اهمیت اين جایگاه برتافته از ترس و لرز انداختن به جان مردمان نبوده و نخواهد بود. بلکه شأن و ابهت تؤام با احترام  است که قلب مخاطبین را بدست می¬آورد".
در چنین قابی از همکاران بازرس درخواست کردم برای تغییر در رفتار و ترمیم روابط بین طرفین پیش قدم شوند.
در جلسات برگزار شده با رؤسای شعب دریافتیم آن ها نیز از نحوه برخورد بازرسی گله مند هستند. برای آن ها هم اهمیت بازرسی را یادآوری کردم ولی در عین حال قول دادم رفتارها درست خواهند شد. متقابلاً از آنها درخواست کردم ضمن دقت در مراعات قوانین و دستورالعمل ها، با اعتماد به نفس و بدون ترس و نگرانی تصمیمات مدیریتی بگیرند و یقین داشته باشند مورد حمایت لازم قرار خواهند گرفت.
ابتدا هر دو جبهه مقاومت کردند ولی به تدریج شرائط بهبود یافتند. بهبود يافتند و شرایط  بهتر شدند و بهتر. مدیران به خود جرأت دادند تصمیم های مهمی بگیرند. تصمیم هایی که در حركت رو به جلو و رو به رشد آنان تأثیرگذار بود.
سوای این امر از همکاران بازرس نیز درخواست کردم نسبت به برقراری تعامل خوب و همکاری مناسب با دستگاه های نظارتی بیرونی اقدام کنند. درخواست کردم از همکاران و سازمان شان در صورت ارسال گزارشات کذب و نادرست دفاع کنند.
در کنار همه اینها، طی بازدید از شعب دریافتم هر یک از شعب در تشکیل پرونده های تسهیلاتی و اعتباری به صورت کاملا سلیقه ای رفتار می کنند. سلیقه ای رفتار می کنند و از مشتریان مدارک گوناگون و بی موردی را اخذ می کنند. اخذ می کنند و موجبات نارضایتی آنان را فراهم می آورند، در صورتی که نیازی به اخذ آن همه مدارک بی مورد و بی جهت نبود. متوجه شدم شعب از بیم بازرسی های احتمالی، مشتریان نگون بخت را مجبور به ارائه مدارک پرشماری می کنند.
برای حل این مشکل به روش روانشناسی روی آوردم. در حقیقت از خود بازرسان درخواست کردم بخشنامه ای به همه شعب ارسال کرده و در آن یادآوری کنند برای هر عقد و هر موضوعی تعداد محدودی مدارک مورد نیاز خواهد بود و لازم نیست مدارک اضافی از مشتریان اخذ شود .هدف اصلی حذف مدارک اضافی و ایجاد آرامش بیشتر برای مشتریان بود. اعتقادم بر این بود و هست اگر غیر از خود بازرسی، هر بخش دیگری آن درخواست را از شعب می کرد به نتیجه نمی رسیدیم. این روش را بعدها در جایگاه هیأت مدیره بکار گرفتم یعنی از اداره کل بازرسی درخواست کردم زمینه تسهیل شدن مراودات و حذف کارهای زائد و اضافی را فراهم آورد. آن چه که هم مؤثر بود و هم کارا. آن چه که رضایت مراجعین و مشتریان را فراهم ساخت.

 

 

قسمت سیزدهم

قسمت پانزدهم






  ارسال نظر

ايميل :  
وب سايت :  
نام و نام خانوادگی :  
نظر :
 


 
نظرات ارسالی
ممنونم جناب شاهوردى
حسين زاده     وب سایت:

با سلام ما همچنان از این سایت زیبا نهایت استفاده را می بریم. خداوند یار و یاورتان باد
پوریا شاهوردی     وب سایت: www.taarlab.com

با سلام متاسفانه بيشتر بازرسين رفتار خوبي با همكاران شعب ندارن و فاقد مهارت لازم هستند و در بازرسيها فقط به موضوعات نرد و سطحي مي پردازن غافل إز أينكه تخلفات و اختلاسات با أين نوع بازرسيها كشف نخواهد شد همانگونه كه در گذشته نشد
فيض اله علي پور     وب سایت: bmikarmand.persianblog.ir

دوست خوبمان از لطف تان تشکر می کنم .
حسین زاده     وب سایت:

ارنست دیمنه از پایه گذاران آموزش و پرورش فرانسه در کتاب " هنر فکرکردن" می نویسد:یك ایده و یک فكر، به تدریج رشد می كند،به سایر افكار می پیوندد یا از آنها استفاده كرده و به صورت یك هدف قوی در می آید كه نمی توان در برابر آن ایستادگی كرد و سرانجام به نوعی خلاقیت می انجامد.در این خاطره، نمودی از یک تفکر هنرمندانه را میتوان دید که ارنست دیمنه ریشه آن را در پارامترهائی همچون انگیزه قوی می داند.
یک دوست     وب سایت:





© Copyright 2011. All right reserved. تمامی حقوق متعلق به این سایت برای محمد رضا حسین زاده محفوظ می باشد.